پنج شنبه دهم تیر هشتادونه ساعت 6:30 عصربود با مامان و آقا و داداش و زن داداش بعد از اینکه سه تا گل فروشی رفتیم تا رز آبی که دوست داشت پیداکنیم و شیرینی بگیریم رفتیم خونشون تو رودسر خواستگاری . مادر، یکی از خواهراش که از کیش اومده بود با یه دختر و پسرش ، برادرو خانومش ،به همراه شوهر خالش که بزرگشون بودو واقعا هم پیرمرد با جنمی بود نشسته بودند. چیزی که از همه بیشتر به چشم احساس من می اومد ظرافت و نازک منشی مادرش بود بعد مهربونی و صمیمیتی که توی حرکات و سکنات فهیمه خواهرش جلو چشمم راه می رفت . به خاطر ندارم جلسه ای به این مزخرفی رو توی تمام عمرم ، همه تا ,خواستگاری,خواستگاری سیجل,خواستگاری بازیگر شهرزاد,خواستگاری دختر از پسر,خواستگاری در المپیک,خواستگاری فیلم,خواستگاری سیجل از نازنین,خواستگاری در المپیک ریو,خواستگاری به انگلیسی,خواستگاری عجیب ...ادامه مطلب
ما از رویا به هم رسیدیم، از وقتیکه دلامون واسه هم جوشید ما شدیم ،قصه ما قصه دیروز و امروز نیس انگار هزار ساله در پیچ و خم همدیگه می لولیم و از هم سیر نمیشیم . هرگز بخاطر روز تولدم حس خوبی نداشتم نه بخاطر اینکه از خودم بدم بیاد واسه اینکه من با تو حس میکنم هر روز واسم روز دیگه ایه ، شیرینی با تو بودن حس همیشگی منه که هرروز با اون زنده م، بخاطر اینکه دوس ندارم سالی فقط یک بار تولد بگیرم . دوس دارم هر روز با نو بشم عشقم امروز و هر روزت مبارک,به بهترینم,من بهترینم به انگلیسی,تقدیم به بهترینم,نامه ای به بهترینم,شعر تقدیم به بهترینم,سلام به بهترینم,نامه به بهترینم,اس به بهترینم,عکس تقدیم به بهترینم,متن تقدیم به بهترینم ...ادامه مطلب